۵ چالش اصلی توسعه کسب و کار استارتاپها در ایران
۵ چالش اصلی توسعه کسب و کار استارتاپها در ایران
باید توجه شود که هر کسبوکاری که بر پایه فناوری است، لزوما استارتاپ نیست ولی همه استارتاپ ها به نحوی از وب، موبایل، اینترنت و فناوریهای جدید استفاده می کنند تا رشد بالایی داشته باشند.
در ایران نیز این روزها شاهد ظهور استارتاپ های متعددی هستیم. حتی شرکت هایی نیز وجود دارند که در صورت مقبول بودن طرح و آنچه که استارتاپ در پی رسیدن به آن است، درصدد حمایت از این کسب و کار برمی آیند.
اگرچه در سالهای اخیر شاهد افزایش راهاندازی شرکت استارتاپی بودهایم، اما برعکس اتفاقات خوبی که برای اکثر شرکت های استارتاپی در کشورهای توسعه یافته رخ می دهد، سرنوشت فعالان استارتاپی ایرانی آنچنان با موفقیت همراه نیست. در سال ۹۵ دفتر توسعه کار آفرینی در ایران ۵ دلیل عمده و ساختاری برای ناکامی استارتاپها را ذکر کرد که عبارتند از:
۱) ﻓﻘﺪان ﺣﻘﻮق ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﻣﻌﻨﻮی و ﺣﻖ ﮐﭙﯽ راﯾﺖ در ﮐﺎرآﻓﺮﯾﻨﯽ
ﺣﻘﻮق ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ از اﻫﻤﯿﺖ ﺑﺴﯿﺎر ﺑﺎﻻﯾﯽ ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ. زمانیکه ﯾﮏ ﮐﺎرآﻓﺮﯾﻦ دارای اﯾﺪه ﺟﺪﯾﺪی اﺳﺖ و ﻣﯽﺧﻮاﻫﺪ اﯾﻦ اﯾﺪه را ﺑﻪ ﻣﺤﺼﻮل ﺗﻮﻟﯿﺪ ﮐﻨﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﮐﺸﻮر از آن ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﻨﻨﺪ و اﻣﮑﺎن ﮐﭙﯽ ﺑﺮداری را از ﺑﯿﻦ ﺑﺒﺮﻧﺪ. در اﯾﺠﺎد اﺳﺘﺎرتاپﻫﺎ ﻧﯿﺰ اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع اﻫﻤﯿﺖ ﺑﺴﯿﺎر ﺑﺎﻻﯾﯽ دارد. ﺑﻄﻮرﯾﮑﻪ ﺑﺪون داﺷﺘﻦ ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﮐﻪ از ﺣﻘﻮق ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﻨﺪ اﻣﮑﺎن رﺷﺪ و ﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ اﺳﺘﺎرتاپ ﻫﺎ وﺟﻮد ﻧﺪارد.
ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﯾﮑﯽ از ﻣﺸﮑﻼت ﮐﺸﻮر ﻣﺎ ﻋﺪم وﺟﻮد ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﻣﻨﺎﺳﺐ در ﺣﻮزه ﺣﻘﻮق ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ و اﺟﺮاﯾﯽ ﻧﺸﺪن ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﻣﻮﺟﻮد اﺳﺖ. در ﺷﺮاﯾﻄﯽ ﮐﻪ در ﮐﺸﻮر ﻣﺎ ﺣﻘﻮق ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺑﺼﻮرت ﻣﻨﺎﺳﺐ و ﮐﺎراﯾﯽ وﺟﻮد ﻧﺪارد ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ اﯾﺪه ﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪ در ﭘﯽ اﯾﺠﺎد اﺳﺘﺎرﺗﺎپ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ اﻣﯿﺪ ﭼﻨﺪاﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر ﺧﻮد داشته ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺣﺘﯽ اﮔﺮ اﯾﻦ اﻓﺮاد اﯾﺪه ﻫﺎی ﺑﺴﯿﺎر ﺧﻮﺑﯽ ﻫﻢ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ و ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ آن را ﺑﻪ ﻣﺤﺼﻮل ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﻨﻨﺪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﻓﺮاد دﯾﮕﺮی از اﯾﺪه و ﻣﺤﺼﻮﻻت آﻧﻬﺎ ﮐﭙﯽ ﺑﺮداری ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﺮای ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر آﻧﻬﺎ ﭼﺎﻟﺶ ﺟﺪی اﯾﺠﺎد ﮐﻨﻨﺪ. از ﻫﻤﯿﻦ رو، ﯾﮑﯽ از اﻟﺰاﻣﺎت ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﺳﺘﺎرتاپ ﻫﺎ وﺟﻮد ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ در ﮐﺸﻮر اﺳﺖ و ﺗﺎ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ اﯾﻦ ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﺑﻪ درﺳﺘﯽ ﺗﺪوﯾﻦ و اﺟﺮاﯾﯽ ﻧﺸﻮﻧﺪ اﻣﮑﺎن ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﺳﺘﺎرتاپ ﻫﺎ وﺟﻮد ﻧﺪارد.
۲) ﻓﻘﺪان ﺻﻨﺪوق ﻫﺎی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاری رﯾﺴﮏ ﭘﺬﯾﺮ
ﯾﮑﯽ از وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎی ﻣﻬﻢ اﺳﺘﺎرتاپ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﯿﻮه ﺟﺪﯾﺪی از ﮐﺴﺐ وﮐﺎر ﮐﻪ ﻗﺒﻼ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﺸﺪه اﺳﺖ را آﻏﺎز ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. در واﻗﻊ، ﻓﺮق اﺳﺘﺎرتاپ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﺴﺐ وﮐﺎر ﻧﻮﭘﺎی ﻋﺎدی اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻗﺒﻠﯽ ﻧﺪارد و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ رﯾﺴﮏ ﻫﺎی ﺧﺎص ﺧﻮدش را دارد. ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎی ﺧﺎص اﺳﺘﺎرتاپ ۸۰ تا ۹۰ درﺻﺪ آﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﺷﮑﺴﺖ ﻣﻮاﺟﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. اﯾﻦ وﺿﻌﯿﺖ ﺳﺒﺐ ﺷﺪه اﺳﺖ ﺗﺎ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاران رﻏﺒﺖ ﮐﻤﯽ ﺑﺮای ﻣﺸﺎرﮐﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﻃﺒﯿﻌﯽ اﺳﺖ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاران ﺗﻤﺎﯾﻞ دارﻧﺪ در ﺟﺎﯾﯽ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺧﻮد را ﺻﺮف ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ رﯾﺴﮏ ﮐﻤﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﭘﻮل آﻧﻬﺎ در ﻣﻌﺮض ﺧﻄﺮ ﻗﺮار ﻧﮕﯿﺮد. ﺑﺎﻧﮏ ﻫﺎ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاران ﺧﺼﻮﺻﯽ، ﺗﻤﺎﯾﻞ ﭼﻨﺪاﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﺸﺎرﮐﺖ در ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاری ﻫﺎی ﺑﺎ رﯾﺴﮏ ﺑﺎﻻ ﻧﺪارﻧﺪ. در ﻧﻈﺎم ﺑﺎﻧﮑﯽ ﻣﺎ ﺑﺎﻧﮏ ﻫﺎ اﺻﻼ ﺧﻮد را ﻣﺘﻮﺟﻪ رﯾﺴﮏ ﻧﻤﯽ داﻧﻨﺪ و ﺗﻤﺎم ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ آن را ﺑﺮ ﻋﻬﺪه ﮐﺎرآﻓﺮﯾﻦ ﻗﺮار ﻣﯽ دﻫﻨﺪ. ﯾﻌﻨﯽ اﮔﺮ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاری ﺑﺎ ﺷﮑﺴﺖ ﻣﻮاﺟﻪ ﺷﻮد ﮐﺎرآﻓﺮﯾﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻤﺎم ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺑﺎﻧﮏ را ﺑﺮﮔﺮداﻧﺪ و ﺗﻤﺎم ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺷﮑﺴﺖ ﻃﺮح ﺑﺮﻋﻬﺪه او ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. اﯾﻦ ﺷﺮاﯾﻂ ﺳﺒﺐ ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﺬب ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺑﺮای اﺳﺘﺎرتاپ ﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎر دﺷﻮار ﺑﺎﺷﺪ و ﺷﺮوع ﺑﻪ ﮐﺎر آﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﻌﯽ ﺟﺪی ﻣﻮاﺟﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻫﻤﻮاره ﺟﺬب ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬار ﺑﺮای ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر ﯾﮑﯽ از ﻣﺸﮑﻼت اﺻﻠﯽ ﺷﺮوع ﺑﻪ ﮐﺎر آﻧﻬﺎ اﺳﺖ.
۳) ﻓﻘﺪان زﯾﺮﺳﺎﺧﺖﻫﺎی ﻻزم در ﺣﻮره ﻓﺎوا
ﻫﻤﺎن ﻃﻮر ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ اﺳﺘﺎرتاپ ﻫﺎ ﻏﺎﻟﺒﺎ در ﺣﻮزه ﻓﻨﺎوری اﻃﻼﻋﺎت و ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻗﺮار دارﻧﺪ. اﮐﺜﺮ اﺳﺘﺎرﺗﺎپ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ راه اﻧﺪازی ﺷﺪه اﻧﺪ ﻧﯿﺰ ﺑﺮ ﭘﺎﯾﻪ فناوری و اﯾﺪه ﻫﺎﯾﯽ در اﯾﻦ ﺣﻮزه ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﺪﯾﻬﯽ اﺳﺖ ﯾﮑﯽ از اﻟﺰاﻣﺎت ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ آﻧﻬﺎ، وﺟﻮد زﯾﺮﺳﺎﺧﺖ ﻫﺎی ﻻزم در ﺣﻮزه ﻓﻨﺎوری اﻃﻼﻋﺎت اﺳﺖ. زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺮار اﺳﺖ ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر ﺷﻤﺎ ﭘﯿﺮاﻣﻮن ﻓﺎوا ﺑﺎﺷﺪ و ﭘﺎﯾﻪ اﺻﻠﯽ آن فناوری ﺑﺎﺷﺪ، به راهاندازی زﯾﺮﺳﺎﺧﺖ ﻫﺎی آن نیز نیاز است.
ﺿﺮﯾﺐ ﻧﻔﻮذ اﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺑﺎﻻ، اﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﭘﺮ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﺎ ﭘﻬﻨﺎی ﺑﺎﻧﺪ ﻣﻨﺎﺳﺐ، ﻣﻘﺮون ﺑﻪ ﺻﺮﻓﻪ ﺑﻮدن اﺳﺘﻔﺎده از اﯾﻨﺘﺮﻧﺖ، ﮔﺴﺘﺮش ﺷﺒﮑﻪ اﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮاه، دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﻪ اﯾﻨﺘﺮﻧﺖ در ﺗﻤﺎم ﻣﮑﺎن ﻫﺎ، ﺳﺎﺧﺘﻤﺎن ﻫﺎ و راه ﻫﺎ از ﺟﻤﻠﻪ زﯾﺮﺳﺎﺧﺖ ﻫﺎی ﻣﻬﻤﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮای ﺗﺮوﯾﺞ ﮐﺴﺐ و ﮐﺎرﻫﺎی آﻧﻼﯾﻦ و اﯾﻨﺘﺮﻧﺘﯽ ﺿﺮوری ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﺪون وﺟﻮد دﺳﺘﺮﺳﯽ ﻓﺮاﮔﯿﺮ و ارزان ﺑﻪ اﯾﻨﺘﺮﻧﺖ، اﻣﮑﺎن ﺗﻮﺳﻌﻪ و ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﺳﺘﺎرتاپ ﻫﺎ وﺟﻮد ﻧﺨﻮاﻫﺪ داﺷﺖ. ﻋﻠﯿﺮﻏﻢ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﮐﺸﻮر ﻣﺎ در ﺣﻮزه زﯾﺮﺳﺎﺧﺖ ﻫﺎی ﻓﻨﺎوری اﻃﻼﻋﺎت و ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻫﺎی ﭼﺸﻤﮕﯿﺮی ﮐﻪ در اﯾﻦ ﺣﻮزه ﺣﺎﺻﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ، اﻣﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺑﺎ اﺳﺘﺎﻧﺪاردﻫﺎی ﺟﻬﺎﻧﯽ اﯾﻦ ﺣﻮزه ﻓﺎﺻﻠﻪ زﯾﺎدی دارﯾﻢ. این شرایط ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺎﻧﻌﯽ ﺑﺰرگ ﺑﺮ ﺳﺮ راه ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﺳﺘﺎرتآپ ﻫﺎ ﺑﺎﺷﺪ.
۴) ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﻮدن ﻓﻀﺎی ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر ﺑﺮای اﺳﺘﺎرتاپ
ﭼﯿﺰی ﮐﻪ در ﻣﻮرد ﮐﺴﺐ وﮐﺎرﻫﺎی اﺳﺘﺎرتاﭘﯽ اﻫﻤﯿﺖ وﯾﮋه ای دارد، ﺳﺮﻋﺖ در اراﺋﻪ ﮐﺎر اﺳﺖ. ﮐﺴﯽ ﮐﻪ اﻗﺪام ﺑﻪ راه اﻧﺪازی اﺳﺘﺎرتاپ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﯾﮏ ﻣﺴﺌﻠﻪ دﯾﮕﺮ را ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺪﻧﻈﺮ ﻗﺮار دﻫﺪ. ﺑﺴﯿﺎری از اﯾﺮادﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد در ﻃﺮح اوﻟﯿﻪ در ﺻﻮرﺗﯽ ﺧﻮدﺷﺎن را ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ اﺟﺮا ﺑﺮﺳﻨﺪ. در ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﺎﯾﺪ وﺳﻮاس را ﮐﻨﺎر ﮔﺬاﺷﺖه و اﯾﺪه را سریعتر ﺑﻪ اﺟﺮا ﺗﺒﺪﯾﻞ کنند. ﺑﺮای اﺟﺮاﯾﯽ ﺷﺪن ﺳﺮﯾﻊ ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر ﻧﯿﺎز ﺑﻪ داﺷﺘﻦ ﻣﺤﯿﻂ ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر ﻣﻨﺎﺳﺐ اﺳﺖ. در ﺷﺮاﯾﻄﯽ ﮐﻪ ﻣﺤﯿﻂ ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر در ﮐﺸﻮر ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﺒﺎﺷﺪ اﻣﮑﺎن اﯾﺠﺎد ﺳﺮﯾﻊ ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر و ﺑﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ رﺳﯿﺪن آن هم وﺟﻮد ﻧﺪارد. ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﻣﺤﯿﻂ ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر در ﮐﺸﻮرمان ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﻧﺪارد. ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﻮدن ﻓﻀﺎی ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر ﯾﮑﯽ از ﻣﻮاﻧﻊ اﺻﻠﯽ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی اﺳﺘﺎرﺗﺎپ ﻫﺎ در ﮐﺸﻮر ﻣﺎ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﯾﻦ ﮐﺴﺐ و ﮐﺎرﻫﺎ را ﻧﺎﻣﻤﮑﻦ و ﯾﺎ ﺑﺴﯿﺎر دﺷﻮار ﮐﻨﺪ.
۵) ﺿﻌﻒ اﮐﻮﺳﯿﺴﺘﻢ اﺳﺘﺎرتاﭘﯽ
اکوسیستم یا زیست بوم در ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺳﺎده، ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای از ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺑﺮای ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی اﺳﺘﺎرتاپ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ آﻧﻬﺎ وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮان ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﺳﺘﺎرتاپ اﻣﯿﺪی داﺷﺖ. ﻣﺮاﮐﺰ رﺷﺪ و ﺷﺘﺎب دﻫﻨﺪه ﻫﺎ، ﻣﺮاﮐﺰ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاری، رﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎ، داﻧﺸﮕﺎه ﻫﺎ و ﻣﺮاﮐﺰ آﻣﻮزﺷﯽ، ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎی دوﻟﺘﯽ ﻣﺮﺗﺒﻂ و ﻧﻈﺎم ﺣﻘﻮﻗﯽ از ﺟﻤﻠﻪ اﺟﺰاء اﮐﻮﺳﯿﺴﺘﻢ اﺳﺘﺎرتاپ ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﯾﻨﮑﻪ در ﺑﺮﺧﯽ ﮐﺸﻮرﻫﺎ و ﺷﻬﺮﻫﺎ اﺳﺘﺎرتاپ ﻫﺎ ﻣﻮﻓﻖ ﺗﺮ از ﺑﺮﺧﯽ ﻧﻘﺎط دﯾﮕﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﺗﻔﺎوت در ﻫﻤﯿﻦ اﮐﻮﺳﯿﺴﺘﻢ اﺳﺖ. ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ وﺿﻌﯿﺖ ﮐﺸﻮر ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﮐﺸﻮرﻣﺎن در اﯾﻦ ﻣﻮارد دارای ﺿﻌﻒ ﺟﺪی اﺳﺖ و اﮐﻮﺳﯿﺴﺘﻢ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺑﺮای اﺳﺘﺎرتاپ ﻫﺎ وﺟﻮد ﻧﺪارد. ﻣﺮاﮐﺰ رﺷﺪ ﺑﻪ اﻧﺪازه ﮐﺎﻓﯽ وﺟﻮد ﻧﺪارﻧﺪ و مراکز موجود نیز ﺗﻤﺎﻣﺎ دوﻟﺘﯽ و ﯾﺎ واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ دوﻟﺖ ﺑﻮده و ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺎری ﮐﻪ اﻧﺠﺎم ﻣﯽ دﻫﻨﺪ دادن وام ﻫﺎی ﺑﺎﻧﮑﯽ ﮐﻢ ﺑﻬﺮه اﺳﺖ. ﺻﻨﺪوق ﻫﺎی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاری ﺗﺨﺼﺼﯽ ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﺑﺮ اﺳﺘﺎرتاپ ﻫﺎ و ﺻﻨﺪوق ﻫﺎی ﺣﺎﻣﯽ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاری ﻫﺎی ﺑﺎ رﯾﺴﮏ ﺑﺎﻻ وﺟﻮد ﻧﺪارد. ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻫﻢ دارای ﺧﻼء ﺟﺪی در ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﻧﻮآوری ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺣﻘﻮق ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﮐﺎراﯾﯽ وﺟﻮد ﻧﺪارد. ﻫﻤﻪ اﯾﻦ ﺷﺮاﯾﻂ ﺳﺒﺐ ﺷﺪه اﺳﺖ ﺗﺎ در ﮐﺸﻮر ﻣﺎ اﮐﻮﺳﯿﺴﺘﻢ اﺳﺘﺎرتاﭘﯽ دارای ﺿﻌﻒ ﺟﺪی ﺑﺎﺷﺪ و ﻓﻀﺎی ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺑﺮای رﺷﺪ و ﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ اﺳﺘﺎرتاپ ﻫﺎ وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.